بزرگداشت سهروردی در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی؛

سهروردی در فلسفه خلقت، نظریه های تازه ای دارد

سهروردی در فلسفه خلقت، نظریه های تازه ای دارد به گزارش آبی طرح استاد دانشگاه علامه طباطبایی در سالروز بزرگداشت شهاب الدین سهروردی اظهار داشت: او از آثار پیشینیان بسیار بهره برده اما نظریه های تازه ای هم در فلسفه خلقت و توجیه مذهب دارد و مكتب اشراق را پایه گذاری كرده كه فلسفه جدیدی است. یكی از كارهای او تلفیق حكمت افلاطونی، خسروانی، نوافلاطونی و حكمت های قدیم است.



احمد تمیم داری، استاد دانشگاه علامه طباطبایی، در نشست مجازی بزرگداشت شیخ شهاب الدین سهروردی به مناسبت روز بزرگداشت سهروردی، فیلسوف ایرانی بنیانگذار مکتب «اشراق» که عصر چهارشنبه بطور مجازی در انجمن مفاخر و آثار فرهنگی برگزار شد، گفت: سهروردی دانشمند بزرگ ایران، مختصات و خصوصیت هایی دارد که او را از بسیاری دانشمندان دیگر متفاوت می کند. برخی دانشمندان واقعا مؤسس هستند ولی برخی دیگر، مبتکر هستند و فلسفه جدید، نظریه جدید و حرف تازه ای بیان می کنند. سهروردی هم مؤسس است و هم مبتکر. او از آثار پیشینیان بسیار بهره برده اما نظریه های تازه ای هم در فلسفه خلقت و توجیه مذهب دارد و مکتب اشراق را پایه گذاری کرده که فلسفه جدیدی است. یکی از کارهای او تلفیق حکمت افلاطونی، خسروانی، نوافلاطونی و حکمت های قدیم است. وی در عین استفاده از این فلسفه ها، استقلال فکری دارد و مکتب خودرا بنا می کند.

وی با تشریح مراحل چهارگانه حکمت الاشراق سهروردی، توضیح داد: این مراحل عبارتند از تزکیه نفس، مشاهده انوار الهی، دریافت علم صحیح (علمی که از راه کشف ذوقی و حکمت استدلالی به دست می آید) و ترکیب و تدوین سه مرحله قبلی. سهروردی هم به عربی می نوشت، هم فارسی. این دیگر از امتیازات او این است که در بیان فلسفه اشراقی خود می کوشد از تمثیل استفاده نماید. اهمیت دادن به داستان برای نشر حقایق و مسائل فکری و فلسفی بسیار مهمست.

تمیم داری در آخر ابراز امیدواری کرد انجمن مفاخر همت کرده و آثار سهروردی را به زبان ساده برای عموم مردم منتشر کند.

هورخش در حکمت اشراقی همان خورشید در فرهنگ اوستایی و پهلوی است

حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی با تشریخ مفهوم خورشید و هورخش در اندیشه سهروردی اظهار داشت: از دیدگاه شیخ و به تعبیر صریح او، شریف ترین ذات هستی نور است (حضرت نورالانوار) و طبیعی است مثال اعلای او هم در تمامی مراتب هستی نور باشد و دقیقاً از همین روست که در جهان محسوسات هم هستی اشرف، مثال حضرت نور است و البته هر چه تمام تر لاجرم شریف تر. از دیدگاه شیخ این وجود اشرف، هورخش است: «شریف ‏ترین جسم‏ ها که تاریکی را قهر می‏ کند. ملک کواکب و رئیس آسمان است و روشن کننده روز با امر حقّ تعالی، اوست نور انوار اجسام چنانکه حقّ تعالی نور انوار است از آن عقول و نفوس. آیتی دیگر گفت‏ «وَ لِلَّهِ الْمَثَلُ الْأَعْلی‏» و این آیتی دیگر را مبیّن می‏گرداند از روی مثلی، اوست آیتی بزرگ که ظاهرست بنورش، خفیّ است شرفش بر جاهلان. و آیت حقّ تعالی ظاهرترین آیات است و ظاهرترین آیات هورخش شدید می باشد و اوست که آیت بزرگ ترین است و علّامه است و فاعل است با امر حقّ تعالی و پوشیده است.
وی ادامه داد: بدین سبب در نظام نوری شیخ اشراق هورخش یا خورشید تمثیل اعلای نور ذات در هستی محسوسات است. از این جا نسبت میان نظام نوری شیخ اشراق با نظام فرشته شناسی مزدایی روشن می شود. اصل کلمه هورخش از هور و خشئیت است نه هو و رخش (همان که پورداود بر آن تکیه و تاکید می کند و در اوستا هم به معنای خورشید است)، شیخ اشراق هم آنرا در نظام فرشته شناسی خویش در ببان مراتب نور و وجود، خورشید گرفته است. هورخشئت اوستایی در زبان پهلوی تبدیل به hvarxset ( هورشیت) شد و در زبان فارسی خورشید. یعنی شیئت اوستایی تبدیل به شیت شد و بنا به تبدیل معمول ت به د در زبان فارسی (هم چون تبدیل بُد-بودا- به بت) شیت پهلوی مبدل به شید فارسی شده است. البته در زبان پهلوی کلمه آفتاب هم بعنوان لغت برای خورشید وارد زبان پهلوی شد. در فرهنگ پهلوی اصطلاحاتی چون هورشیت چیهر به معنای خورشیدچهره (و نام یکی از پسران زرتشت) و هم هورخشت به کار رفته است.
این استاد دانشگاه اظهار داشت: بدون تردید اصطلاح هورخش در حکمت اشراقی همان خورشید در فرهنگ اوستایی و پهلوی است. شیخ اشراق با استناد به مفهوم هورخش، خورشید را بعنوان نور مجرده مدبره عالم ارض انتخاب نموده و در این انتخاب اساسا به مفهوم آن در فرهنگ ایران باستان نظرداشته. اما شیخ در حکمة الاشراق و در شرح هورخش آنرا طلسم شهریور هم خوانده است و این به چه معناست؟ شهریور در فرهنگ اوستایی با عنوان خشثرونیریه آمده و به دو معناست از یک سو به معنای کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده و هم بهشت یا کشور آسمانی اهورا مزدا آمده (شهر در فارسی از همین کشور گرفته شده است) و از دیگر سو نام امشاسپندی است که نگهبانی ششمین ماه سال و چهارمین روز ماه بدو سپرده شده. امشاسپندی که پاسبان فلزات و فرشته موکل بر آتش است. محتمل شیخ اشراق این وجه موکل بر آتش بودن را از شهریور برگرفته و نام آنرا با هورخش آورده: «هورخش که عبارت از طلسم شهریور بُود، نوری است شدیدالضوء، فاعل روز و رئیس آسمان و…….»

اشراق، یعنی کشفیاتی که بر دل ها آشکار می شود

مهدی محقق، رئیس هیأت مدیره انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، به تبیین جایگاه فکری این فیلسوف پرداخت و اظهار داشت: شیخ شهاب الدین سهروردی از فیلسوفان بزرگ اسلامی است، خصوصاً آن که خود او مؤسس مکتب «اشراق» بود. یک معنای «اشراق» این است که او فلسفه ای را عرضه نمود که از ایرانیان باستان گرفته بود. معنای دیگر آن بود که این مکتب بر پایه اشراق، یعنی کشفیاتی که بر دل ها آشکار می شود، نهاده شده است.

این چهره ماندگار فلسفه افزود: معروف ترین اثر سهروردی، حکمت الاشراق است که شروح مختلفی بر آن نوشته شده است. شیخ اشراق تاثیر فراوانی بر حکمای پس از خودش داشت. جا دارد که آثار شیخ اشراق مورد بررسی و تحقیق قرار بگیرند، هرچند پروفسور هانری کربن، مجموعه آثار عربی او و سیدحسین نصر مجموعه آثار فارسی او را چاپ کردند.

دکتر حسن سیدعرب، عضو هیأت علمی دانشنامه جهان اسلام، اظهار نمود: منزلت شهاب الدین سهروردی در تاریخ فلسفه اسلامی بسیار با اهمیت می باشد. تمامی اندیشه اسلامی متأثر از یونان نیست. بررسی ارسطو و الهیات شفای ابن سینا، نشان میدهد نوآوری های زیادی در اندیشه های ابن سینا درباره اصول فلسفی وجود دارند که در فلسفه یونان وجود نداشتند. این جریان بدیع ادامه داشت تا به سهروردی رسید. شهاب الدین سهروردی بعنوان دومین مؤسس حوزه فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی، اصول فلسفی خودش را در بررسی حمکت مشاء به دست آورد. نمی توان بدون سیر در سنت تاریخ فلسفه، به تأسیس حوزه ای جدید دست یافت. بنا بر این سهروردی بررسی وسیعی در اندیشه های فارابی و ابن سینا انجام داد و ضمن تحلیل مسائل متداول در این فلسفه، توانست به فلسفه اشراق نائل شود.

وی اضافه کرد: سهروردی بعد از بررسی فلسفه مشاء، فلسفه اشراق را پایه ریزی کرد. پس از سهروردی، جریان اشراقیان به سیر تاریخی خودش ادامه داد. اولین شارح اندیشه های سهروردی، شهرزوری است که هم مورخ است هم شارح. اندیشه های وی کاملا فلسفی اند و با شرحی که بر حکمت الاشراق نوشت، میراث سهروردی را به نسل های بعدی منتقل کرد. بعد از او قطب الدین شیرازی هم شرحی بر این کتاب نوشت. بااینکه شرح این دو حکیم اشراقی در خیلی از مطالب شبیه هم هستند اما بررسی تطبیقی این دو شرح هم از بایسته های سهروردی پژوهی اند.

سیدعرب گفت: پس از سهروردی، میراث حکمت اشراق به این دو فیلسوف رسید و آنها حکمت سهروردی را به حوزه شیراز منتقل کردند و آثار بزرگی در این رابطه نوشتند. شاید بتوان پس از حوزه فلسفی شیراز، بزرگ ترین مفسر اندیشه های سهروردی را ملاصدرا دانست. ملاصدرا به شرح قطب الدین شیرازی، تعلیقه نوشت که از شرح بسیار مهم تر است و تاریخ فلسفه اشراق، او را بعنوان یکی از شارحان بزرگ سهروردی محسوب می کند. این تعلیقه، رویارویی دو فیلسوف بزرگ، یعنی سهروردی و ملاصدرا است. پس از ملاصدرا، تمایل به اندیشه های سهرودی ادامه یافت، خصوصاً در آثار حاج ملاهادی سبزواری. این جریان تاریخی علاقه به اندیشه سهروردی، تا کنون ادامه داشته و خوشبختانه اندیشه های سهروردی، به اهتمام شارحان و مفسران او، به نسل ما منتقل شده و ما امروز در مقابل میراثی بسیار غنی قرار داریم.

درباره سهروردی

شیخ شهاب الدین سهروردی در سال۵۳۳ شمسی در قریه سهرورد زنجان به دنیا آمد وی حکمت و اصول فقه را نزد مجدالدین جیلی استاد فخر رازی در مراغه آموخت و در علوم حکمی و فلسفی سرآمد شد و بقوت ذکا، وحدت ذهن و نیک اندیشی بر خیلی از علوم اطلاع یافت.

سهروردی بعد از تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت تا نزد ظهیرالدین فارسی، علم منطق را بیاموزد. وی در همین شهر بود که برای اولین بار با افکار ابن سینا آشنا شد و بعد از مدتی تسلط خاصی بر آن پیدا کرد. وی بعد از اتمام تحصیلات رو به عرفان و سلوک معنوی آورد و به سفر در داخل ایران پرداخت و از خیلی از مشایخ تصوف دیدن کرد و بسیار مجذوب آنان شد. شیخ در جریان سفرهایش مدتی با جماعت صوفیه هم کلام شد و به مجاهدت نفس و ریاضت مشغول شد. در همین دوره بود که به راه تصوف افتاد و دوره های درازی را به اعتکاف و عبادت و تامل گذراند.

هنگامی که سفرهای سهروردی گسترده تر شده بود به آناتولی رسید و از آنجا به حلب سوریه رفت. در همان شهر با ملک ظاهر، پسر صلاح الدین ایوبی، دیداد کرد. ملک ظاهر شیفته شیخ شده و مقدمش را گرامی داشت و از او خواست که در آن جا بماند. سهروردی پذیرفت و درس و بحث خودرا در مدرسه حلاویه شروع کرد. در همین مدرسه بود که شاگرد و پیرو وفادارش شمس الدین شهروزی به او پیوست.

شیخ همیشه در بیان مسائل، به خصوص احکام و مسائل مربوط به دین بی هراس بود و همین صراحت بیان او بود که سرانجام فقهای قشری عامه ضد او شوریدند، او را مرتد خوانده و سخنانش را خلاف اصول دین دانستند. این کینه و عناد تا جایی رسید که ملک ظاهر را تشویق به قتل او کردند. اما ملک ظاهر نمی پذیرفت و به خواست آنان توجهی نمی کرد.

سرانجام صلاح الدین ایوبی در نامه ای از پسرش خواست به سبب برخی ملاحظات سیاسی سهروردی، را به قتل نرساند اما فقها با ارسال شکوائیه به صلاح الدین ایوبی او را مجاب کردند که فرمان قتل شیخ را صادر کند. بدین ترتیب شیخ را زندانی کردند و در سن ۳۷ سالگی به قتل رساندند. جنازه شیخ را در روز جمعه آخر ذی الحجه سال ۵۸۷ قمری از زندان بیرون آوردند.

از سهروردی در طول عمر کوتاه خود حدود ۵۰ کتاب و رساله به یادگار مانده است.



منبع:

1399/05/09
12:07:33
5.0 / 5
1905
تگهای خبر: استاد , تحصیل , چاپ , فرهنگ
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۲
آبی طرح ، گرافیک و طراحی

آبی طرح

گرافیک و طراحی

abitarh.ir - حقوق مادی و معنوی سایت آبی طرح محفوظ است