سعید دبیری عنوان كرد
توهین در ترانه امروز
آبی طرح: سعید دبیری با بررسی وضعیت ترانه امروز می گوید: هرچند كه ترانه نویس خوب هم داریم اما در بیشتر ترانه هایی كه گوش می كنم، احترام به ادبیات، انسان و عشق از بین رفته است.
این ترانه سرا در گفتگو با ایسنا، درباره وضعیت ترانه هایی كه این روزها نوشته و كار می شود، اظهار نمود: در اغلب ترانه ها، حرف های روزمره را بعنوان ترانه با یك موسیقی مستهجن به خورد مردم می دهند. در دهه ۵۰، زمانی كه من و دوستانم ترانه می نوشتیم، ترانه برای عشق، انسان و اجتماع نوشته می شد و هرچه بود، بد و توهین نبود. اما امروزه می بینم كه فرد برای معشوقش می نویسد «می ری، به درك كه رفتی»!
او اضافه كرد: بعضی ها می گویند كه ترانه به روز شده است، اما من اسم این را به روز شدن نمی گذارم. این اصلا ترانه نیست و توهین به ادبیات است. اگر این طور پیش برود در موسیقی سقوط می نماییم. حرفه و تحصیلات من موسیقی است. در این عرصه یك درس جدید تحت عنوان «موسیقی الكترونیك» آمده است، الكترونیك یك حرفه و درس جدید است و در همه جای دنیا افراد بزرگی در این رشته درس خوانده و استاد شده اند. اما در این جا یك لپ تاپ و یك كارت صدا شده الكترونیك. از نظر من، موزیسین های امروز اصلا موزیسین نیستند و حتی نمی دانند یك موسیقی چند كلید دارد و نمی دانند كه گام ها چند تغییردهنده دارد و با بعلاوه و منها كارشان را بالا و پایین می برند.
ترانه سرای آثاری مثل «زمستان» در پاسخ به سوالی درباره علت تغییر ذائقه برخی مردم و خصوصا نسل جدید به سمت ترانه های نامفهوم، بیان كرد: جوان های امروز ما در ماشین و میهمانی یك جور موسیقی گوش می كنند اما در خلوت خودشان به همان موسیقی قبل بازمی گردند. گرایش به آن نوع ترانه به خاطر چیزهایی است كه خودشان جوك می دانند و با آن مزه می ریزند و می خندند؛ برای همین به این نوع موسیقی گوش می دهند. اما وقتی می توان گفت چیزی رواج پیدا كرده كه دوام داشته باشد. الان كسی ترانه نویس های دهه ۸۰ و ۹۰ را یادش نیست. اصلا آنها كجا رفتند؟! ترانه نویس هرچقدر هم كه كارهایش طرفدار داشته باشد اما دوام آن به چند سال نرسد، باز هم كارش كار درستی نمی تواند باشد. به هر جهت ما فرهنگ مان عوض شده و این به موسیقی مان ربطی ندارد. هرچه پیش آمده به سمتش خودمان را ول داده و جلو رفته ایم. من این روزها چندان به ترانه ها گوش نمی دهم؛ مگر تعداد محدودی كه باز هم از مضامین گذشته بهره برده اند.
دبیری با بیان این كه ترانه نویسی یا اصولا هنر اصلا آموزشی نیست، اظهار نمود: هنرمند با این حس به دنیا می آید و وقتی بزرگ تر می شود، می توان به وسیله سواد آنرا پرورش داد. اما نمی توان یك نفر را ترانه نویس كرد. این كه روی دیوار آگهی می زنند كه «كارگاه ترانه نویسی برگزار می شود» یا این كه می گویند «در ده جلسه موسیقی حرفه ای یاد بگیرید» چیزی است كه كلاه برداری عیان است نه حتی پنهان. اگر قرار بود كسی با ۱۰ جلسه موزیسین شود، چطور امثال من سال ها برای آن وقت گذاشتند؟ پس حتما آنها راه را اشتباه رفتند! اگر قرار بود با یاد دادن كسی این كاره شود، سالیان سال است كه این همه تحصیل كرده ادبیات و موسیقی داریم اما از این ها اگر یك خط ترانه یا یك موسیقی شنیده باشید من هم شنیده ام. كار باید جوششی باشد. درست است كه سواد سبب كار بهتر می شود، اما فرد باید آن كار را بلد باشد.
او درباره نحوه گذران این روزهای زندگی اش هم اظهار داشت: زندگی من از این راه می گذرد، البته نه فقط با ترانه نویسی. من حداقل ۱۰، ۱۲ نفر از آدم های عادی را خواننده كرده ام. حالا هم شاگرد ترانه و موسیقی دارم. امروزه نشان دادن یك كار در بازار مانند قبل نیست و متاسفانه ۱۰۰ شبكه ایرانی هست كه از بامداد تا شب دارند موسیقی پخش می كنند و یك نفر كه بخواهد كار كند، مخارجی دارد كه سنگین است. دیگر اسپانسری هم وجود ندارد. حتی برای ستاره ها هم دیگر كسی خرج نمی نماید. برای همین عملا آلبوم از بین رفته و به تك آهنگ تبدیل گشته است.
نویسنده كتاب «خدا! چرا عاشق شدم من؟!» با انتقاد از ناشر كتابش، همینطور اظهار نمود: من فكر می كنم كه كتاب هم همانند موسیقی دست كسانی افتاده كه انتخاب می كنند چه كسانی بالا بیایند و چه كسانی نیایند.
سعید دبیری در انتها در پاسخ به سوالی درباره كیفیت جشنواره ها و جوایزی كه برای ترانه برگزار می شود، اظهار داشت: هر كس كار خودش را می كند. اما این را می دانم كه خانه ترانه زمانی كه دكتر یداللهی در آن حضور داشت با خانه ترانه امروز فرق می كرد. اما این را كه چه اتفاقی در آن جا می افتد نمی دانم. فقط این را می دانم كه آقای یداللهی وجهه دیگری برای آن جا داشت.
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب