گزارش آبی طرح از كارگاه یك قرن هنرهای تجسمی ایران

آبله مرغان و پس گردن هایی که محمد احصایی را ساخت

آبله مرغان و پس گردن هایی که محمد احصایی را ساخت به گزارش آبی طرح محمد احصایی که شب گذشته در کارگاه «یک قرن هنرهای تجسمی ایران» حضور داشت، ضمن اشاره به این نکته که کشف امکانات تصویری خط موجب پیشرفت ما در آن شده است، اظهار نمود: «خود من همیشه می گویم که در خوشنویسی یک ارتودکس هستم و بسیار به سنت ها اهمیت می دهم. من یک ادامه دهنده سنت خطاطی هستم.»


به گزارش خبرنگار بخش تجسمی ایسنا، جمعیت انبوهی از دانشجویان هنر با شوقی در چشمانشان منتظر ورود استادی بودند که بیش از نیم قرن در زمینه هنرهای تجسمی کار کرده است. با ورود محمد احصایی به سالن «موسسه هنر فردا»، هنرآموزان به احترام وی از جا بلند شدند و کیانوش معتقدی که مدیریت برنامه را برعهده داشت، اظهار داشت: «گفت وگوی ما پیرامون جایگاه استاد احصایی در هنرهای تجسمی است که بر کسی پوشیده نیست. موسسه هنر فردا در طول چند وقت اخیر پروژه ای را با عنوان بررسی یکصد سال هنرهای تجسمی ایران آغاز نموده است و در این یک قرن تلاش می شود تا جریان های مختلف هنری و هنرمندان مورد بررسی قرار بگیرند.»

آبله مرغانی که احصاییِ امروز را ساخت
معتقدی ضمن اشاره به این نکته که در مواردی نیز کارگاه ها با حضور خود هنرمند برگزار می شود، از احصایی پرسید: «برای آغاز به ما بگویید که در چه مسیری دیدگاه شما شکل گرفت؛ جهت استفاده از خط و پرداختن به فضایی که هم برای شما و هم برای هنر ایران تازگی داشت.»
وی همین طور پرسید: «چگونه بود که شما به سراغ رنگ و فرم هایی رفتید که تا قبل از آن اتفاق نیفتاده بود؟»

احصایی پاسخ داد: «وقتی به گذشته مراجعه می کنم، می بینم که موجب این مسائل آبله مرغان گرفتن بنده بوده است. من به سبب این که آبله مرغان گرفته بودم به مدرسه نمی رفتم و مادرم با من درس کار می کرد. گاهی پس گردنم می زد که این چطور نوشتنی است. بر اثر این پس گردنی ها مجبور شدم دقت کنم کمی بهتر و قشنگ تر بنویسم تا او را راضی کنم. بعد که به مدرسه برگشتم، معلم خطی برای ما آمده بود که خیلی موجب تشویق من شد و گرفتاری من نیز از همان جا آغاز شد.»
این هنرمند افزود: «من به نقاشی علاقه داشتم و دوست داشتم که نقاش شوم. دبیرستانم که به اتمام رسید، پدرم به جهت اینکه به دنبال علاقه ام بروم من را به تهران فرستاد. مهر ماه در هنرستان نقاشی قبول شدم. جلسه اول داخل یک اتاق تاریکی رفتیم. کاسه بشقاب گذاشتند و گفتند نقاشی کنید. فضای کلاس و ناراحتی دوری از خانواده موجب شد من از آنجا بیرون بیایم. در آن زمان دانشسرای تهران شاگرد قبول می کرد و من مهر ماه سال ۱۳۵۶ وارد دانشسرای تهران شدم که دو سال پربار من از نظر تحصیل، مطالعه و تعلیم و تربیت بود.»

این هنرمند ضمن اشاره به این نکته که در دانشسرا خطش از همه بهتر بوده است، افزود: «دبیرستان که در قزوین بودم مدام با معلمم چالش داشتم که خط من بهتر است یا او. به دانشسرا که آمدم استادم تعلیم خط را به من سپرد. ضمن این که معلم بودم و بعنوان یک کارمند دولت در مدرسه جهان تربیت که برای دانش آموزان از خانواده های متمول بود، ادبیات و خط درس می دادم. در آنجا همکاری داشتم به نام آقای تناولی. یکی از مهم ترین هنرمندان معاصر ایران. ایشان از شیکاگو آمده بودند و تدریس نقاشی را آغاز نموده بودند.»
احصایی که داستان شروع کار کردنش با خط را روایت می کرد، افزود: «آقای تناولی یک آتلیه در خیابان ولیعصر درست کرده بودند. روزی من به آتلیه ایشان رفتم و دیدم یک مشت کاغذ ریخته و مشغول به کار هستند. پرس وجو کردم و متوجه شدم کاغذها برای آقای زنده رودی است. وقتی پرسش کردم، گفتند که چند سالی است که جنبش سقاخانه را آغاز نموده اند. این اطلاعات را پیدا کردم و آقای تناولی به من گفت شما که خطتان خوب است چرا کاری نمی کنید؟ این جمله گفته شد و من به بیرون آمدم. آن موقع هم در جهان تربیت تدریس می کردم و هم در موسسه ای دیگر. همه این ها سبب شده بود تا اطلاعاتم گسترده تر شود.»

این هنرمند ضمن اشاره به این نکته که یکی دیگر از کارهایش رفتن به سازمان کتاب درسی بوده است، افزود: «به هر حال همه این مواردی که گفتم موجب شدند تا آغاز به کار کردن با خط از دید دیگری کنم. من خطاطی می کردم و سفارش می گرفتم اما بوسیله همکاری با اساتید بزرگ بود که موفق به کشف امکانات تصویری خط شدم. این یک مقدار به طبیعت خود انسان باز می گردد که بطور معمول کنجکاو است.»
وی همین طور در پرانتزی به تعریف هنرمند اشاره نمود و اظهار داشت: «معمولا می گویند هنر چیزی نیست که آدم یاد بگیرد؛ البته بصورت متعارف حدی از تعلیمات باید گذرانده شود اما از یک جایی به بعد، انسان یا هنرمند است یا نیست و این بر کسی پوشیده نیست. به هر حال وقتی دقت کردم، متوجه شدم علت این که نمی توانم از خط و خوشنویسی دست بکشم، از گذشته ام نشأت می گیرد.»





چرا آثار خوشنویسان جوان دیده نمی شوند؟
احصایی در ادامه این برنامه به یکی از دلیلهای دیده نشدن آثار خوشنویسان جوان اشاره نمود و اینچنین اظهار نمود: «وقتی شما می خواهید کاری را انجام دهید، اگر تصمیم بگیرید، آن کار مقاومت می کند. یکی از دلایلی که هم اکنون آثار خوشنویسان جوان ما زیاد دیده نمی شوند این است که برای نوشتن تقلا می کنند. می خواهند بنویسند و مقاومت می کنند در صورتیکه اثر باید از یک جای ناخواسته وارد شود. نقاشی هم همین طور است و بطور کلی هر رشته هنری و غیرهنری نیز شامل این قضیه است. به عبارتی تا وجودتان ناخودآگاه تسخیر موضوعی نشود، آن کار انجام شدنی نیست.»
این هنرمند خاطره نخستین نمایشگاهی که برگزار کرده بود را این چنین روایت کرد: «اولین نمایشگاهی که گذاشتم درواقع نمایشگاه نبود. کاری را درست کرده بودم و آنرا به کتابخانه کتابفروشی ابن سینا بردم. آقایی آنجا بود که من را می شناخت و کارم را پشت ویترین گذاشت. پس نخستین نمایشگاهم پشت ویترین کتابفروشی ابن سینا بود. پس از پنج سال وزارت فرهنگ و هنر فستیوالی را از هنرهای مختلف ترتیب داد. در سال ۱۳۴۵ من نیز در این فستیوال کاری داشتم. پس دومین نمایشگاهم نیز در همان فستیوال اجرا شد. بعد آغاز به کار کردن کردم و در آن موقع در دانشکده هنرهای زیبا بودم.»

احصایی در ادامه به برخی از استادانی که بر روی نگرشش تأثیرگذار بودند، اشاره نمود و افزود: «خط و خوشنویسی ایرانی خیلی با تعلیمات دینی و قرآنی ارتباط دارد و ما در جهان اسلام قرآن های فاخری داریم که از نظر زیبایی و هنرنمایی قابل توجه هستند. یک هنرمند زمانی که دست مایه ای را برای بیان انتخاب می کند، موضوعی را هم انتخاب می کند تا ضمیرش را با آن ارائه کند و من خط را انتخاب کردم چونکه از بچگی با آن بزرگ شده بودم و به جهت اینکه خودم را بیان کنم از آن بهره گرفتم.»
وی همین طور در پرانتز به نکته ای اشاره کرد: «در حال حاضر دیگر این اتفاق پذیرفته نیست که یک چیز ثابتی را اجرا نماییم و تحت عنوان آرت با آن برخورد نماییم. چون هیچ حرف تازه ای ندارد و من متوجه این قضیه شده بودم.»
این هنرمند ضمن ارائه تعریفی از نقاشی و خطاطی افزود: «این نکته وجود دارد که اگر بخواهیم ارزشیابی نماییم، بوسیله کشف امکانات تصویری خط ما در آن پیشرفت کردیم نه بوسیله تکرار تمرین های گذشته. بااینکه ممکنست ما ۶ میلیون خوشنویس داشته باشیم که به لحاظ حفظ سنت مفید می باشد. خود من همیشه می گویم که در خوشنویسی یک ارتودکس هستم و بسیار به سنت ها پایبندم. محمد احصایی سنت را ادامه داد و من یک ادامه دهنده سنت خطاطی هستم.»

من را بعنوان شارلاتان می شناختتند!
احصایی در ادامه به داستان شکل گرفتن تعدادی از کارهایش اشاره نمود و افزود: «سال ۱۳۵۳ یک نمایشگاه در انجمن ایران ـ آمریکا داشتم که بسیاری از آن استقبال شد. بیشتر کارها را موزه، وزراتخانه و تلویزیون ایران خریداری کردند اما چند کار خیلی غریبانه و مدرن کرده بودم که خریداری نشدند. پس از سال ها اما این ها در نیویورک چنان مورد توجه قرار گرفت که حتی خود هنرشناسان ما هم تحمل دیدنش را نداشتند. آن اوایل که من نقاشی خط را آغاز نموده بودم، من را بعنوان شارلاتان می شناختند. می خواهم بگویم عاطفه به نحوی است که این را نمی پذیرد.»
این هنرمند همین طور نهایتاً در نصیحتی به دانشجویان اظهار داشت: «هنر، نوآوری، خلاقیت و ابداع یک چیز است و شناخت جامعه و فهم سلیقه مردم چیز دیگر. پس من اینجا لازم می دانم به شما که دانشجوی هنر هستید، بگویم به هیچ چیز توجه نکنید و کار خودتان را انجام دهید. چنان آزاد باشید که وقتی کار از زیر دستتان بیرون می آید، خروجی اش برای خودتان غریبه باشد. خروجی ذهن خودتان برایتان اعجاب انگیز باشد. هر چیزی که نتوانستید بفهمید همان خوب است. هر کاری که از زیر دستتان بیرون آمد و بد بود، همان خوب است. هرکاری که نادانسته و ناآگاهانه انجام دادید، همان خوب است. تمام کارهای ما طبق عادت است و زمانی که خلاف عادت شد، همان درست است. این نکته را من امشب به شما تقدیم می کنم.»










منبع:

1400/09/15
18:19:56
5.0 / 5
1085
تگهای خبر: ادبیات , استاد , تحصیل , تصویر
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این پست آبی طرح
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۸ بعلاوه ۳
آبی طرح ، گرافیک و طراحی
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

آبی طرح

گرافیک و طراحی

آبی طرح: پنجره ای به دنیای هنر و گرافیک، همراه شما در راه کشف و خلق زیبایی

abitarh.ir 1395-1404 - حقوق مادی و معنوی سایت آبی طرح محفوظ است