ترس از هوش مصنوعی کار انسان های ضعیف است

ترس از هوش مصنوعی کار انسان های ضعیف است به گزارش آبی طرح، هوش مصنوعی امروز وارد دنیای نقاشی و هنرهای تجسمی هم شده و پرسش هایی جدی در رابطه با خلاقیت، ارزش هنری و مالکیت آثار ایجاد کرده است. جمشید حقیقت شناس، نقاش و مدیر گالری های خانه هنرمندان، باور دارد این فناوری تنها ابزاری است برای کیفیت بخشی و تسریع فرایند تصمیم گیری و نه تهدیدی برای خلاقیت انسانی.


ریحانه اسکندری: در چند سال اخیر، بحث تاثیر هوش مصنوعی بر هنرهای تجسمی و بخصوص نقاشی، به یکی از موضوعات داغ دنیای هنر تبدیل گشته است. ابزارهایی که پیشتر تنها در حوزه محاسبات و علوم ریاضی کاربرد داشتند، حال به کمک هنرمندان آمده اند تا پروسه خلق آثار را سریع تر، دقیق تر و گاه جسورانه تر کنند.
این تحولات اما پرسش های بنیادینی را پیش روی هنرمندان و مخاطبان آثار هنری قرار داده است: آیا هنر ساخته شده توسط هوش مصنوعی، همچون آثار کلاسیک، خلاقیت و ارزش هنری دارد؟ نقش امضای هنرمند در دنیایی که ماشین ها می توانند ایده ها را خلق کنند، چه خواهد شد؟ و مهم تر از همه، مواجهه ما با این ابزارهای نوین باید مبتنی بر ترس باشد یا دانش و تجربه؟
این پرسش ها، نقطه شروع گفتگوی ما با جمشید حقیقت شناس بود؛ نقاشی که آثارش بارها در داخل و خارج از کشور به معرض نمایش گذاشته شده و الان مدیریت گالری های خانه هنرمندان را بر عهده دارد. حقیقت شناس نه فقط با نگاه یک هنرمند به مسئله می نگرد، بلکه تحلیل هایش از روندهای فرهنگی و تکنولوژیک، دریچه ای تازه به فهم تعامل میان انسان و هوش مصنوعی در زمینه هنرهای تجسمی می گشاید.
کارایی هوش مصنوعی در حوزه هنر؟ سوالی که پاسخ آن مشمول زمان می شود حقیقت شناس هوش مصنوعی را ابزاری می داند که می تواند امکانات گسترده ای در اختیار هنرمندان قرار دهد، اما تاکید دارد که نحوه ی استفاده از آن اهمیت تعیین کننده دارد. وی در این رابطه می گوید: «من قبلاً هم توضیح داده ام که اگر ما ای آی و هوش مصنوعی را ابزار تصور نماییم، بله، خوب است، چون هر ابزاری قابل استفاده می باشد. نحوه ی استفاده از ابزار به افرادی که با آن کار می کنند و حوزه های مختلفی که ابزار در آنها مورد استفاده قرار می گیرد، بستگی دارد. براستی، این هوش، هوش طبیعی نیست، هوش مصنوعی است و هوش مصنوعی موضوعش عقلانیت است؛ یعنی شامل استدلالات ریاضی می شود و محاسباتی انجام می دهد که باعث می شوند تمام امکاناتی که تابحال در این زمینه مورد استفاده بوده است، در دسترس تمام کاربران قرار بگیرد. یعنی یک امکان بسیار بزرگ، فراتر از هر چیزی که تا حالا بوده است؛ این یک موفقیت عجیب است.»
حقیقت شناس در پاسخ به این پرسش که آیا آثار تولیدشده توسط هوش مصنوعی را هنر می داند یا فقط محصولی بدون ارزش هنری، می افزاید: «وقتی ما آغاز به قضاوت درباره ی امری می نماییم که هنوز اثبات نشده است، یعنی مسیر را اشتباه رفته ایم و درحقیقت مانع ظهور معنای آن چیزی شده ایم که باید ظاهر شود. من فکر می کنم زمان می برد تا ببینیم هوش مصنوعی در حوزه هنر بشکل عام و حوزه هنرهای تجسمی بشکل خاص، به درد می خورد یا نه، کمک می نماید یا نه، جایگاهش کجاست و امکان استفاده از آن در چه حوزه هایی فراهم است؟ مثل هر پدیده دیگری که در جهان عرضه می شود، این هم یک پیشنهاد است و نحوه ی استفاده ما از این پیشنهاد است که اهمیت دارد. هوش مصنوعی استنتاج وضع موجود برای حال حاضر است. تصوری که ما داریم و فکر می نماییم موضوع هوش مصنوعی برای آینده است، اشتباه است؛ چنین چیزی نیست. هر دستاوردی که انسان ایجاد می کند، برای زمان حال خودش است.»
جمشید حقیقت شناس کمک کننده هایی که ممکنست تبعات هم داشته باشند او با تأکید بر اینکه کمک هوش مصنوعی در بالا رفتن سرعت تصمیم گیری بسیار اهمیت دارد می گوید: «می دانیم که کنترل بخشهایی بسیار مهم در ساختار بدن اساسا در اختیار ما نیست؛ بطورمثال ضربان قلب، گردش خون، نوع واکنش به بیماری ها و بسیاری چیزهایی دیگر که هر بدن سالمی به آنها نیاز دارد، خارج از حیطه مسئولیت و اراده ماست. در حالیکه این ها اگر در اختیار ما قرار بگیرد، بطور قطع خواهیم مرد، چون باید تصمیم بگیریم که قلب مان بزند یا نزند؛ پس خودبه خود بسمت مرگ می رویم، چون تأخیر در تصمیم گیری سبب مرگ می شود. براستی، هوش مصنوعی توسعه دهنده و کمک کننده به افزایش سرعت تصمیم گیری است. یکی از چالش های تمدن ها کندی تصمیم گیری است؛ یعنی پارامترهای زیادی وجود دارد که باید آنها را بررسی کرد تا بتوان تصمیم گرفت، بطورمثال تصمیم بگیری که چاه آب حفر کنی یا نه یا بسیاری از موارد این چنینی که نیازمند زمان طولانی برای تصمیم گیری است و این گاها باعث صدمه می شود. ضمن اینکه ابزار نیست که اهمیت دارد، کاربر است که اهمیت ابزار را نشان داده است. مثلاً یک قلم مو می تواند در دست هر کسی باشد؛ مهم اینست که او با آن قلم مو چه می کند. براستی، قلم مو یک امکان در دست انسان است، اما خود به تنهایی معنا ایجاد نمی نماید. مسئله اصلی اینست که نحوه ی استفاده از آن چطور است و هر هنرمند چطور آنرا به کار می برد، مفهوم می بخشد و آن چیزی را که در ذهن دارد، به تصویر مبدل می کند.»
او با اشاره به این نکته که این ابزار سبب کمک به انسان می شود ادامه می دهد: «به نظر می رسد دنیای کنونی همان گونه که قبلاً توضیح دادم و همان گونه که می دانید، از ابزارهای جدید برای بهبود عملکرد خود استفاده می نماید. مثلاً همه، خط را می شناسند ولی همه، نمی توانند خطاط باشند. همه، توانایی نوشتن خط را دارند ولی همه، وقت کافی برای خوب کردن خط خودرا ندارند. به این علت گاها در نوشتن خطاهای ناهنجاری وجود دارد که قبلا حتی سبب می شد خط اصلا قابل خواندن نباشد و فهم آن برای دیگران مشکل شود. بالاخره، بشر به چاره ای رسید که انسان ها بتوانند تایپ کنند. امروز در جهان، ۹۹ درصد نامه ها به شکل تایپی نوشته می شوند و قابل خواندن هستند. حتی نرم افزارهایی وجود دارند که اگر غلط املایی یا تایپی هم داشته باشید، آنها را اصلاح می کنند. این ها کمک کننده اند؛ هرچه کمک بیشتری کند، عالی است، ولی تبعات هم دارد.»
نه امضای هنرمند، موضوع چنان مهمی است و نه در رنج کشیدن و عرق ریزان روح فضیلتی هست اهمیت امضای هنرمند در آثار تجسمی و بخصوص نقاشی برای همه واضح است. این مساله قابل توجه است که آیا درنتیجه گسترش بیشتر هوش مصنوعی و ورود جدی تر آن به حوزه هنرهای تجسمی، مسئله امضا در هنر گرفتار تعریف مجدد خواهد شد یا خیر؟ حقیقت شناس در این زمینه اظهار می دارد: «خود امضا بحث بسیار ساده ای است؛ امضا یعنی کسی که اثر را امضا می کند، مسئولیت صفر تا صد آنرا بر عهده می گیرد. در گذشته هر چیزی که تولید می کردیم، پارچه، فرش یا هر چیز دیگر، دست خط و امضایی داشت و می شد به آن رجوع کرد. امضا در واقع کار هویت سازی را انجام می دهد؛ یعنی مشخص می کند این اثر را چه کسی خلق کرده است، نه اینکه ارزش افزوده ای به آن بدهد. به تازگی در حوزه بیزینس آثار هنری، این مساله بیش از اندازه برجسته شده است، در حالیکه اهمیت آن چنانی ندارد. مهم تر روند و فرایند ای است که هنرمند طی کرده تا به جایگاهی برسد که آثارش تاثیر گذار باشند یا نباشند. وقتی می گوییم «اثری امضا دارد»، یعنی این فرایند وجود داشته است. شرکتهای بزرگ صنعتی هم فرآورده های خودرا با آرم و نشان عرضه می کنند. نکته ای که نباید فراموش شود اینست که هوش مصنوعی زاده ذهنیتی است که قائل به حضور نوابغ است؛ نوابغ کسانی هستند که با سرعت بیشتری فکر می کنند و به نتایج درست تری می رسند. این همسان سازی، رفتاری است که دنیای کنونی به دنبال آن است. قبلاً ادیان بودند که نوعی همسان سازی در پرستش پروردگار به وجود می آوردند؛ این هم همان است و نوعی کدگذاری به شمار می رود؛ یعنی اگر بدانیم انسان در هر شرایطی کامل است، شرایط کامل تر شدن و انتقال آنچه هست فراهم می شود.»
وی در ادامه درباره ی نگرانی ها از کاهش خلاقیت هنرمند با کمک هوش مصنوعی، و به اصطلاح رنج و عرق ریزان روحی که هنرمند متحمل می شود تا اثری بیافریند، می افزاید: «این بحث از نظر من اشتباه است. ما بعنوان هنرمند شخصا علاقه ای به تحمل زحمت و رنج نداریم، ازاین رو این کلمه از نظر من باری منفی دارد و به شکلی سرکوب دستاوردهایی است که بشر دقیقا با همان رنج تولید کرده است. بنظر می رسد اگر به این مفهوم فکر نماییم، می پذیریم که هوش مصنوعی هم محصول کار افرادی است که می خواهند به ما کمک کنند تا مسایل مان را بهتر حل نماییم. البته همانطور که شاید بدانید در سنجش هنر دو سویه وجود دارد: یکی کیفیت بخشی و یکی کنترل کیفیت. تکنولوژی علاوه بر امکاناتی که در اختیار ما می گذارد، ما را محدود هم می کند. همه چیزهایی که اطراف ماست، علاوه بر رفاه و امکاناتی که ایجاد می کند، دردسر هم می آفریند. در هنرهای تجسمی هم چنین است؛ تولید اثر در گذشته زمان بیشتری می برد، چونکه برای تغییر جزئیات وقت زیادی لازم بود. بطورمثال اگر یک رنگ اشتباه بود، باید آن قسمت از اول کار می شد. حال با یک دکمه امکان کیفیت بالاتر و بهبود در اختیار انسان قرار دارد. اگر به رنج یاد شده شما، قائل باشیم، آنهایی که حساسیت بیشتری دارند، در رنج بیشتری خواهند بود؛ آنها باید تغییرات رنگی و شکلی را بارها و بارها تست کنند و این فرایند به دردسر بیشتری برای شان منجر می شود. اگر کمال گرا هم باشند که باید مدام یک رنگ یا طرح را تغییر دهند و بررسی نمایند که بهترین حالت و شکل اثر به خروجی برسد. پس از دید من، اگر این ابزارها را بشناسیم، مشکلاتمان کمتر خواهد شد.»
تلفیق هوش مصنوعی و هنرهای تجسمی حقیقت شناس در پایان، درباره ی مواجهه با گسترش روز افزون این ابزار، تاکید کرد: «به نظر من، ترسیدن بدترین شکل رفتار ما با هر پدیده است. بهترین شکل، دانایی و دانش نسبت به آن موضوع و نسبت به خودمان است. ایرانیها در گذشته تاثیر گذار بوده اند، نه به خاطر اینکه آدم های عجیب و غریبی بوده اند، بلکه بدین سبب که در برخورد با چیزهای جدید و ناشناخته نمی ترسیدند و به دل آنها می رفتند، صفر تا صد آنرا درمی آوردند و حتی پیشنهادهایی برای آن داشتند. از دید من، احتیاط مختص آدم های ضعیف و فرهنگ های ضعیف است؛ احتیاط مال کسانی است که به دستکاری انسان اعتماد ندارند، اعتماد ندارند که راهی پیدا می شود و اعتماد ندارند که می توان چیزهای جدیدی یاد گرفت. بنابراین، به جای مسیر ترس، باید مسیر یادگیری و دانش را برگزید.»

1404/09/01
10:04:49
5.0 / 5
5
تگهای خبر: اصلاح , بنیاد , تصویر , تكنولوژی
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
X
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این پست آبی طرح
نام:
ایمیل:
نظر:
سوال:
= ۶ بعلاوه ۳
آبی طرح ، گرافیک و طراحی
پربیننده ترین ها

پربحث ترین ها

جدیدترین ها

آبی طرح

گرافیک و طراحی

آبی طرح: پنجره ای به دنیای هنر و گرافیک، همراه شما در راه کشف و خلق زیبایی

abitarh.ir 1395-1404 - حقوق مادی و معنوی سایت آبی طرح محفوظ است