دفاعیات حمید صفت در آخرین جلسه محاکمه
آبی طرح: حمید. ص، خواننده رپ که به بهتان قتل شوهر مادرش دستگیر شده، از امروز هفت روز و شب سخت را در زندان اوین خواهد گذراند؛ هفت روزی که چشم به راه حکم دادگاه کیفری است.
به گزارش آبی طرح به نقل از ایسنا، روزنامه «جام جم» در ادامه نوشت: او روز گذشته برای آخرین بار در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به دفاع از خود پرداخت و بهتان قتل عمدی را رد کرد.
خواننده جوان در این نشست به ارتباط پدر و پسری با مقتول اشاره نمود و اظهار داشت: «هنوز هم در شوک هستم که به بهتان قتل باید از خودم دفاع کنم.»
دو فرزند مقتول که در خارج از کشور هستند، بوسیله وکلای خود در ایران باردیگر درخواست قصاص را مطرح کرده اند. در ادامه جزییات ۱۲۰ دقیقه محاکمه حمید صفت به ریاست قاضی مهدی رحمانی در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران را می خوانید.
رحیمی، نماینده دادستان تهران در ابتدای جلسه دادگاه در دفاع از کیفرخواست اظهار داشت: با توجه به این که متهم نسبت به وضعیت جسمانی متوفی آگاهی لازم را داشته و بر طبق اظهارات خودش برای حل اختلاف میان مادرش و متوفی به محل درگیری رفته بود و در این محل میان آنها درگیری لفظی شروع می شود، حمیدرضا با آگاهی به وضعیت جسمانی هوشنگ به این تنش و درگیری ادامه داده تا جایی که مبادرت به برخورد فیزیکی با متوفی کرده و در نهایت متوفی به سبب ضربات وارده و بیماری زمینه ای که داشته و همین طور اضطراب و استرس ناشی از تنش و درگیری فوت کرد که این مطلب در کمیسیون های پزشکی قانونی هم تایید شده است.
موکلانم درخواست قصاص دارند
پس از صحبت های نماینده دادستان، رییس دادگاه از وکلای اولیای دم خواست خواسته اولیای دم را مطرح کنند که یکی از وکلا اظهار داشت: موکلانم در خارج از کشور هستند و از جانب آنها درخواست قصاص دارم. بر طبق گزارش تکمیلی کمیسیون ۱۱ نفره پزشکی قانونی، علت مرگ مقتول خونریزی و علت خونریزی هم ضربات است. همین طور اعلام شده مصرف داروی ضدانعقادخون موجب خونریزی مجدد بوده و عمل جراحی هم آثار را از بین برده است.
دیگر وکیل اولیای دم هم در ادامه اظهار داشت: حمید ده دوازده سال در خانه مقتول زندگی می کرد و از وضعیت جسمانی هوشنگ باخبر بود. انگیزه وی در این درگیری به سبب کتک خوردن مادرش بوده است. وی در تحقیقات گفته که به متوفی کف گرگی زده است. او پس از آن که حقیقت ماجرا را کشف شده دانست، اعلام نمود شاید سرش به دیوار، کمد یا مبل خورده است. متهم در ورزش بوکس مهارت دارد و می داند این ضربه ها با چه قدرتی خطرناکست. متهم بعد از مرگ هوشنگ در خانه او سکونت داشت که با شکایت یکی از موکلان به نام سهیل مجبور به تخلیه محل شد. این نشان میدهد این ادعا که اعلام نمود مستقل بوده و از بیماری مقتول اطلاع نداشته برخلاف حقیقت است.
پس از شکایت وکلای اولیای دم، قاضی رحمانی از حمیدرضا خواست در جایگاه حاضر شود و از خود دفاع کند. متهم باتوجه به تفهیم بهتان مباشرت در قتل عمدی و صحبت های وکلای مدافع اولیای دم، دفاعیات خودرا به ۱۰ بخش تقسیم کرد و منکر ادعاهای وکلای اولیای دم و اتهامش شد.
حمید در دفاعیاتش اظهار داشت: بهتان قتل عمد را قبول ندارم. مادرم و حاج آقا - هوشنگ - ۱۰ سال با هم زندگی کردند که فقط سه سال من با آنها بودم. دو سال آخر زندگی آنها، مستقل بودم. در سال هایی که با آنها زندگی می کردم نیز حاج آقا اغلب هشت ماه یا یک سال در آلمان بود و کمتر او را می دیدم.
عمده اطلاعات من درباره بیماری حاج آقا مربوط به پس از درگیری است. در زمانی که در بیمارستان بستری بودند، پس از فوتشان و در جلسات کمیسیون پزشکی متوجه بیماری او شدم. حاج آقا اغلب در خانه، قندش را چک می کرد اما هیچ گاه پرهیز غذایی نداشت که نشان دهد بیماری جدی دارد. حتی دو روز پیش از درگیری، برای من تولد گرفت و از کیکی که برای من خریده بود هم خورد. وکلای اولیای دم می گویند هوشنگ پیر و مریض بود، در صورتیکه او سرزنده و سلامت بود. اگر بیمار بود ما باید او را دکتر می بردیم و باخبر می شدیم. او حال بد ظاهری نداشت. ما با هم باشگاه و استخر می رفتیم. او بدنسازی کار می کرد.
او افزود: درباره این که می گویند من از بیماری قلبی متوفی اطلاع داشتم باید بگویم یک دفعه حاج آقا که آلمان رفته بود با مادر تلفنی صحبت می کرد که گوشی را گرفتم و حالش را پرسیدم که درباره قلبش گفت خدا را شکر رو به خیر است. او مغرور بود و دوست نداشت از بیماری حرف بزند. تمام اطلاعات من از بیماری قلبی حاج آقا همین یک دفعه احوالپرسی بود. حاج آقا هیچ گاه درباره بیماری اش با من حرفی نزد.
متهم اظهار داشت: این که می گویند ضربات کشنده بوده را نمی دانم یعنی چه. من وقتی دستگیر شدم در اداره آگاهی گفتم ضربه ای نزدم. افسری روی شانه ام زد و گفت اگر تو نزدی، مادرت زده است. این مساله روی من تاثیر گذاشت. من اهتمام می کردم در درگیری دستم را حائل کنم تا حاج آقا سمتم نیاید. او تقلا داشت به من برسد، نه من به او. درباره اینکه گفته شده من با قصد دعوا و درگیری به آنجا رفتم نیز در دفاع از خودم باید بگویم اگر قصد دعوا داشتم برادرم که شب قبل زنگ زد و گفت هوشنگ به مادرمان سیلی زده، سریع راهی آنجا می شدم. فردا برای آشتی دادن آنها به آنجا رفتم. قصد این بود به اختلاف اختتام بدهم. حتی زمانی رفتم که می دانستم مادرم مربی دارد. چرا می گویند من انگیزه ای برای قتل داشتم؟ اگر انگیزه داشتم جور دیگری می رفتم. وسیله ای با خودم می بردم.
صفت افزود: آقای وکیل گفتند ضربه زده و بعد گفته به مبل خورده و حرفش را تغییر داد. در جواب باید بگویم در آگاهی یک سوال را هزار مدل می پرسند. من گفتم ضربه نزدم اما گفتند بیمارستان اعلام نموده ضربه به سر موجب مرگ شده که من گفتم شاید به مبل یا زمین به هدف خوردن کرده است. نمی دانم چرا اصرار دارند بگویند من بوکسور هستم و در دستم انگشتر داشتم. وقتی من را به اداره آگاهی بردند، هیچ ردی از داشتن انگشتر در دستم نبود که نشان می داد از انگشتر استفاده نمی کنم. آموزش بوکس هم مربوط به پس از آزادی از زندان است. اضافه وزن داشتم و برای آن ورزش می کردم. همه مدارک آن هم موجود است.
این خواننده اضافه کرد: من و حاج آقا رابطه دوستانه و خوبی با هم داشتیم. عکسی را به دادگاه ارائه کردم که او عکس بزرگ مرا به دیوار خانه زده بود. اگر با من مشکل داشت، هیچ گاه این کار را نمی کرد. او همیشه می گفت حمید پسرم است و من هم مثل پدر او را دوست داشتم.
پس از دفاعیات متهم، رییس دادگاه از او پرسید: در تحقیقات مقدماتی نزد دادیار اعلام کردید سه ضربه زدید. درباره آن چه می گویید؟
متهم پاسخ داد: من گفتم حاج آقا را نگه داشتم که پرسیدند چند بار دستت بصورت او رسید که گفتم شاید دو یا سه بار. در اداره آگاهی می گفتند هر تماس، ضربه است. وقتی به خانه رسیدم او حرفی زد که توقع شنیدن آنرا نداشتم. حاج آقا گفت زدم که زدم، لازم باشه بازم مادرت را می زنم.
رئیس دادگاه: در سه سالی که در خانه متوفی بودی، ندیدی دارو مصرف کند؟
حمید: من با حاج آقا همه جا می رفتم و ندیدم قرص مصرف کند یا بگوید وقت فلان داروست. مثل همه بزرگ ترها دارو داشت و لب اوپن می گذاشت. مثل مادرم که دارو داشت.
رئیس دادگاه: پرسیدی این دارو برای چیست؟
حمید: نه، هیچ گاه.
رئیس دادگاه: قصد درگیری نداشتید چرا گلدان پرت کردید؟
حمید: به جهت مخالف پرت کردم تا صدمه ای به حاج آقا نرسد.
رئیس دادگاه: او به سمت شما حمله کرد؟
حمید: بله. مادرم حائل ما بود و بعد قسم داد تمام نماییم که به او گفتم لباس بپوش برویم. این خانه جای ماندن نیست.
گزارش ابهام زا
ایوب میلکی، یکی از وکلای حمید در ادامه جلسه به دفاع از او پرداخت و اظهار داشت: از کمیسیون پزشکی قانونی انتظار می رفت ابهام زدایی کند اما پاسخ مختصر و شتابزده کمیسیون، شبهه ای بر شبهات پرونده افزود. در شش سطر، هشت بار از کلماتی مانند می تواند، امکان دارد، احتمال دارد و اغلب موارد استفاده شده است. در این پرونده درباره قصور پزشکی و احتمال وجود آن، موضوعی مطرح و بررسی نشده است. این موضوع، احتمال است و قابل بررسی بود.
مطیع هر حکمی هستم
پس از صحبت های وکلای پرونده، حمید برای آخرین دفاع ایستاد و اظهار داشت: دیشب در خلوت خودم در زندان، دفاع آخر را نوشتم که تقدیم دادگاه می کنم. در سالهای زندگی ام نه دعوایی بودم، نه به کسی پرخاش کردم. الان که اینجا در مظان بهتان قتل ایستاده ام باورم نمی گردد و با گذشت این سال ها هنوز در شوک هستم. من خودم داغدار فوت مردی هستم که مثل پدرم بود و مثل پدرم دوستش داشتم. هر حکمی بدهید من مطیع هستم.
پس از آخرین دفاعیات متهم، رییس دادگاه ختم رسیدگی به این پرونده را اعلام نمود تا حکم دادگاه صادر شود.
منبع: آبی طرح
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب