در ابتدای این نشست، مجتبی آقایی توضیحاتی را درباره تاثیرات
هنرهای تجسمی در دنیای امروز و همچنین تكامل این
هنر با استفاده از رسانهها برای حاضران ارائه كرد و گفت: «باید از جریان كلی موضوع كپی آگاه شویم و راهكارهایی برای
این موضوع انتخاب كنیم.»
در ادامه، ابراهیم حقیقی درباره مسئله كپی یا اقتباس در خلق آثار هنری گفت: «این مسئله دغدغه هنرمندان و مردم است، سابقه كپی به سالهای بسیار دور بازمیگردد؛ گویا خصلت انسان است كه اگر اثری خوب باشد، از روی آن كپی كند.»
او افزود: «مشكلی كه با آن روبهرو هستیم، نبود قانون یا عدم بهروز بودن آن متناسب با نیاز امروز است. این مسئله نه تنها در حوزه تجسمی بلكه در سایر حوزهها چون دفتر نشر هم وجود دارد و مسئولان مربوطه در اكثر مواقع سعی در حل مسئله و آشتی دادن دو طرف دارند تا كار به مراجع قضایی نرسد و در اكثر اوقات هم مشكل حل میشود.»
این
هنرمند ادامه داد: «در حوزه فروش بحث متفاوت است، وقتی از فروش آثار هنری و حراجها سخن میگوییم كه رقمهای بالایی در آن رد و بدل میشود، قطعا برای اثبات كپی یا تقلب باید قانون درست وجود داشته باشد. برای این كار میتوان به قوانین كشورهای دیگر در این زمینه هم نگریست.»
حقیقی با اشاره به تعدد این مشكل در جشنوارهها و بینالها توضیح داد: «در این رویدادهای فرهنگی به وفور شاهد این اتفاقات هستیم، نظر من بر این است كه در جشنوارهها دبیر و دبیرخانه باید پاسخگوی این موضوع باشد و در انتخاب آثار سازوكاری را ایجاد كنند تا آثاری كه احتمال میرود كپی باشند، وارد نشوند.»
در بخش دیگر این مراسم، بهروز دارش درباره مشكل كپی بودن آثار هنری در ایران، بیان كرد: «این موضوع در دو قسمت مطرح میشود، ابتدا در مورد قضاوتها و داوریهایی كه میشود و دوم اعتراضهایی كه در ادامه نسبت به داوریها پیش میآید. باید به دنبال راه حلی باشیم كه این مسایل را به حداقل برسانیم. ما در دنیا هیچ اثری نداریم كه قائم به ذات باشد.»
او افزود: «قضاوت یعنی اینكه كاری را انتخاب كنیم كه در
هنر تاثیرگذار باشد و حرفی برای گفتن داشته باشد كه این مسئله نیاز به گفتوگو و هماندیشی بیشتری دارد. مسئله دیگر، جهان مجازی است كه امروزه واقعیتر از جهان حقیقی شده؛ در نتیجه هركس هرچه كه میخواهد مینویسد و درباره هر مسئلهای كه درباره آن هیچ اطلاعاتی ندارد، اظهارنظر میكند. آزادی خوب است اما در حد و اندازهاش؛ فضای مجازی هم باید همانند دنیای واقعی محدودیتهایی داشته باشد. افراد زیادی هستند كه در فضای مجازی به یك اثری برچسب كپی بودن میزنند و آن شایعه را تبدیل به واقعیت میكنند.»
كورش گلناری كه آخرین سخنران بخش اول این مراسم بود، درباره تاریخچه اقتباس توضیح داد: «قدمت اقتباس از تاریخ
هنر هم فراتر است و نظریه پردازان یونانی برای اولین بار این مبحث را مطرح كردند و افلاطون آن را شرح داد.»
او افزود: «وقتی بحث از تفسیر اثری میشود، راه گریزی است كه هنرمندان مفاهیمی را از هم وام بگیرند و اثری مجزا از اثر مرجع خلق كنند. اثر هنری حاصل ذهن پروسهمند
هنرمند است و وقتی میخواهیم تاریخ
هنر را بررسی كنیم، این پروسه را باید مطالعه كنیم. بشر با طی كردن مسیری به این
هنر معاصر رسیده است و پس چطور میتواند با اقدامی ساده لوحانه اثری را از اینترنت دریافت و با جابهجایی عناصر آن، چیزی به نام یك اثر جدید خلق كند.»
این
هنرمند ادامه داد: «اینكه كاری را از مرجعی گرفته و برداشتی از آن داشته باشیم، موردی ندارد، در صورتی كه برایش منبع زده باشیم. باید منبع را بر اساس اصول اخلاقی ذكر كرد؛
متاسفانه امروزه منبع را ذكر نمیكنیم و احساس میكنیم كه دیگران به آن دسترسی ندارند و از آن آگاه نمیشوند.»
در ادامه، حقیقی در بیان راهكارهای خود برای حل این مشكل از دارش نقل قولی درباره عدم نیاز به قانون كرد كه با واكنشی از سوی او روبهرو شد كه چنین سخنان را بیان نكرده است. این بحث باعث شد تا حقیقی جلسه را به نشانه اعتراض ترك كند، او البته قبل از این اقدام گفت: «ما قرار بود با یكدیگر گفتوگو كنیم، اما تا زمانی كه نمیتوانیم با هم دیالوگ داشته باشیم، پس چگونه میخواهیم مشكلاتی از این دست را حل كنیم.»
دارش هم در توضیحاتی راهكارهایی برای این مسئله بیان كرد: «من نمیگویم كه قانون مهم نیست، بلكه معتقدم باید زمینههای فراوانی در جامعه ایجاد شود تا قانون اثرگذار باشد، اما
هنرمند را نمیتوان به قانون محدود كرد. من تقلید را مقدم بر تكامل نادرست میدانم، ولی تقلید صرف را تایید نمیكنم و معتقدم در رویدادهای فرهنگی، بخش انتخاب بر داوری ارجح است و هیئتهای انتخاب باید دقیقتر به آثار نگاه كنند.»